۱۴۰۴ مهر ۸, سه‌شنبه

 

اعتراضات سراسری ۱۴۰۱؛ دستکم ۲۴ دانشجو اخراج یا در آستانه اخراج قرار دارند اعتراضات سراسری ۱۴۰۱

اعتراضات سراسری ۱۴۰۱؛ دستکم ۲۴ دانشجو اخراج یا در آستانه اخراج قرار دارند

خلاصه: با وجود تأکید وزارت علوم بر مختومه‌شدن پرونده‌های انضباطی، دست‌کم ۲۴ دانشجو از دانشگاه‌های مختلف از جمله علامه طباطبایی، امیرکبیر، خوارزمی، خواجه نصیر و علم و صنعت، اخراج شده یا در آستانه اخراج قرار دارند.

وقتی مردم شروع به فکر کردن می‌کنند، حکومت‌ها در خطر می‌افتند

وقتی مردم شروع به فکر کردن می‌کنند، حکومت‌ها در خطر می‌افتند

خلاصه: ولتر می‌گوید آگاهی و تفکر مردم می‌تواند قدرت حکومت‌های مستبد را به چالش بکشد و تغییرات واقعی ایجاد کند. در ایران، سرکوب و کنترل توسط رهبر، مراجع مذهبی و سپاه نشان می‌دهد که حکومت تلاش می‌کند تفکر مستقل مردم را محدود کند.

رشد هولناک آمار اعدام در جمهوری اسلامی

رشد هولناک آمار اعدام در جمهوری اسلامی؛ هشدار به جامعه جهانی

در بیانیه‌ای هشدارآمیز آمده است که در کمتر از ۹ ماه نخست سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴)، بیش از یک‌هزار نفر در ایران اعدام شده‌اند؛ آماری که مقیاس و شتاب موج اعدام‌ها را به‌طرزی بی‌سابقه نشان می‌دهد.

۱۴۰۴ مهر ۷, دوشنبه

مسئولیت هر ایرانی از نگاه محمدعلی فروغی؛ درسی برای امروز در برابر استبداد خامنه‌ای

محمدعلی فروغی، سیاستمدار و اندیشمند برجسته ایران، بارها بر وظیفه و مسئولیت هر ایرانی در قبال سرنوشت ملی تأکید کرد. او معتقد بود: هر ملتی که افرادش در قبال وطن خود احساس تکلیف نکنند، دیر یا زود اسیر استبداد و بیگانه خواهند شد. امروز، در دوران رهبری خامنه‌ای که با تمرکز قدرت و سرکوب آزادی‌ها، ایران را به بن‌بست کشانده، بازخوانی نگاه فروغی بیش از همیشه ضرورت دارد.

«می‌جنگیم، می‌میریم، سازش دروغ است» — افشاگری علیه دروغ‌های قدرت

حرف خاتمی واقعیت ندارد؛ این شعار فقط پوششی برای شکست‌ها و فریب مردم است.

آگاه شدن مردم ایران نسبت به حقوق خود و ظلم‌های نظام جمهوری اسلامی

در سال‌های اخیر، مردم ایران بیش از پیش نسبت به حقوق خود آگاه شده‌اند و با توجه به محدودیت‌ها و ظلم‌های اعمال‌شده توسط نظام جمهوری اسلامی، جنبش‌های مدنی و اعتراض‌های گسترده‌ای شکل گرفته است.

تداوم بازداشت و بی‌خبری از دو شهروند بهائی در کرمان و مشهد

در هفته‌های اخیر، دو شهروند بهائی در کرمان و مشهد بازداشت شده و خانواده‌های آن‌ها هنوز از وضعیت‌شان بی‌اطلاع هستند. این بازداشت‌ها نگرانی‌های زیادی درباره حقوق بشر ایجاد کرده است.

سقوط سیستم آموزش و پرورش پس از انقلاب اسلامی

سقوطِ آموزش: چگونه نظام آموزشی پس از انقلاب از مسیر علم دور شد

پس از انقلاب ۱۳۵۷، نظام آموزشی ایران مسیری متفاوت از اهداف علمی و توسعه‌ای طی کرد. به جای تقویت مهارت‌های علمی، دانشگاه‌ها و مدارس به ابزار تبلیغ و کنترل ایدئولوژیک بدل شدند. نتیجه؟ فرار مغزها، کاهش کیفیت علمی و نسلی که بیشتر از پرسش، تمرین اطاعت آموخته است.

۱۴۰۴ مهر ۶, یکشنبه

محدودیت‌های آزادی در ایران

محدودیت‌های آزادی بیان، تجمع و مذهب در ایران

تحلیل جامع قوانین اجباری، سرکوب اقلیت‌ها و تأثیرات اجتماعی

ایران سال‌هاست که در فهرست کشورهایی قرار دارد که آزادی‌های بنیادین شهروندان در آن با محدودیت‌های جدی مواجه است. فشارهای حکومتی نه تنها بر عرصه سیاست و رسانه، بلکه بر زندگی روزمره مردم نیز سایه انداخته است. در این مقاله تلاش می‌کنیم به بررسی ابعاد مختلف محدودیت‌های آزادی بیان، تجمع و مذهب در ایران بپردازیم.

۱۴۰۴ مهر ۵, شنبه

پیامدهای فعال‌سازی مکانیزم ماشه و اثرات آن بر مردم و کشور

پیامدهای فعال‌سازی مکانیزم ماشه و اثرات آن بر مردم و کشور

فعال‌سازی مکانیزم ماشه یکی از رویدادهای حساس بین‌المللی است که می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای کشورها و مردم داشته باشد.

۱۴۰۴ مهر ۴, جمعه

 

خشونت جنسی سازمان‌یافته علیه معترضان در خیزش مهسا ژینا

خشونت جنسی سازمان‌یافته علیه معترضان در خیزش مهسا ژینا

در پی کشته‌شدن مهسا (ژینا) امینی در شهریور ۱۴۰۱، اعتراضات گسترده‌ای در ایرانکشور محل وقوع این خیزش و نقض حقوق بشر. برای گزارش‌های بین‌المللی، ببینید: Human Rights Watch - Iran آغاز شد که به جنبش «زن، زندگی، آزادی» معروف شد. این اعتراضات نه تنها مطالبه آزادی‌های مدنی و اجتماعی بود بلکه پایگاهی برای حقوق بشرحقوق بنیادین انسان‌ها که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است. برای اطلاعات بیشتر: UN - Universal Declaration of Human Rights در ایران شکل داد.

ابعاد خشونت جنسیتجاوز، شکنجه یا تعرض جنسی که نقض حقوق بشر است. گزارش عفو بین‌الملل: Amnesty - Iran در سرکوب معترضانافرادی که علیه سیاست‌ها یا شرایط اجتماعی اعتراض می‌کنند

گزارش‌ها و شهادت‌های متعدد نشان می‌دهد که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در جریان اعتراضات ۱۴۰۱، اقدام به تجاوز، شکنجه و تعرض جنسی به بازداشت‌شدگان کردند. این اقدامات نقض ماده‌های مختلف اعلامیه جهانی حقوق بشرمستند بین‌المللی برای حقوق بشر و آزادی‌ها است، از جمله حق آزادی از شکنجه (ماده ۵) و کرامت انسانی (ماده ۱).

هدف‌گیری زنان معترضزنان فعال در جنبش‌های اعتراضی که حقوقشان نقض شده و نقض حقوق بشر

زنان نقش برجسته‌ای در این جنبش داشتند و به همین دلیل، هدف خشونت‌های جنسیسوء استفاده یا تعرض جنسی علیه زنان معترض و جسمی قرار گرفتند. در زندان‌ها، برخی مجبور به برهنه شدن در شرایط تحقیرآمیز بازجویی شدند. این رفتارها شامل نقض کنوانسیون CEDAW (کنوانسیون حذف تبعیض علیه زنان) نیز می‌شود.

مصونیت از مجازات و عدم پاسخگویی

با وجود مستندات متعدد، مقامات جمهوری اسلامی از پاسخگویی به این جنایات خودداری کرده‌اند. این مصونیت نقض اصل پاسخگویی و ماده‌های ۸ و ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشرحق برخورداری از عدالت و پاسخگویی است.

واکنش‌های بین‌المللی و حمایت‌های مدد حقوق بشرکمک‌های قانونی، روانی و اجتماعی برای قربانیان، نمونه: OHCHR

سازمان‌های حقوق بشری با انتشار گزارش‌ها، خشونت‌های جنسی علیه معترضان را محکوم کرده و خواستار پاسخگویی شدند. اقدامات بین‌المللی شامل تحریم‌های هدفمند، فشار دیپلماتیک و حمایت از قربانیان است.

نتیجه‌گیری و پیامدهای حقوق بشری

خشونت جنسی علیه معترضان نه تنها نقض حقوق فردی است بلکه نشان‌دهنده محدودیت شدید آزادی‌های مدنی در ایران است. پشتیبانی از مدد حقوق بشرکمک‌ها و حمایت‌های بین‌المللی برای حفاظت از قربانیان و گزارش‌دهی بین‌المللی می‌تواند در حفاظت از قربانیان و ایجاد پاسخگویی نقش مهمی ایفا کند.

خشونت جنسی سازمان‌یافته علیه معترضان در خیزش مهسا ژینا؛ گزارشی تحقیقی از سرکوب سیستماتیک در ایران...

این خلاصه دردسترس نیست. برای مشاهده پست لطفاً اینجا کلیک کنید .

دلنوشته‌ای درباره حقوق بشر و مردم ایران...

 



دلنوشته‌ای درباره حقوق بشر و مردم ایران


۱۴۰۴ شهریور ۲۹, شنبه

نیکا شاکرمی؛ دختری که صدایش جاودانه شد

 


نیکا شاکرمی؛ دختری که صدایش جاودانه شد


ایرانِ ممنوعه؛ زندگی زیر سایه تعصب

 



ایران امروز، سرزمینی است که آزادی در آن به قیمت جان و امنیت خریداری می‌شود. نه تنها آزادی سیاسی، بلکه آزادی اعتقادی و فرهنگی نیز پایمال شده است. جمهوری اسلامی با قوانینی سرکوبگر، مردم را مجبور می‌کند باورها و سبک زندگی خود را مطابق با ایدئولوژی حاکم تنظیم کنند. کوچک‌ترین اختلاف با باور رسمی، می‌تواند به زندان، تبعید یا تحقیر اجتماعی منجر شود.

ایران در آتش سرکوب سیاسی

 

ایران در آتش سرکوب سیاسی

جمهوری اسلامی و قتل خاموش آزادی‌ها

 



ایران امروز، کشوری است که زیر سایه‌ای از ترس و سرکوب نفس می‌کشد. حکومت جمهوری اسلامی با قوانین سرکوبگر، دستگاه امنیتی گسترده و سانسور مطلق رسانه‌ها، هر صدای مخالف را به خشونت و زندان محکوم می‌کند. این سرکوب تنها محدود به منتقدان سیاسی نیست؛ هر کسی که بخواهد آزاد فکر کند یا آزاد زندگی کند، هدف حکومت است. حق بیان، حق تجمع، حق انتخاب دین یا حتی عدم دین، در این کشور به بازیچه‌ای برای قدرت‌طلبی تبدیل شده است.


۱۴۰۴ شهریور ۲۶, چهارشنبه

سومین سالگرد مهسا امینی

 


چه اتفاقی افتاد


در سومین سالگرد مرگ مهسا امینی، مردم در شهرهای مختلف ایران دست به تجمع‌های اعتراضی زدند، هرچند حکومت فضای امنیتی را افزایش داده بود. 


شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر حکومت آدم‌کش»، «ما ملت کبیریم، ایران را پس می‌گیریم» و «مرگ بر خامنه‌ای» در تجمعات شنیده شد. 


در برخی شهرها، مغازه‌داران اعتصاب کردند و کسب و کارها بسته شد. 




---


کجاها شلوغ‌تر بود / اعتراضات محسوس‌تر


این شهرها گزارش شده‌اند به‌ویژه فعال‌تر یا دارای تجمع‌های ملموس‌تر:


شهر وضعیت اعتراضات


تهران تجمع در محلات مختلف، شعار دادن از پشت‌بام‌ها، تجمع در شهرک چیتگر، حضور نیروهای امنیتی در چهارراه ولیعصر. 

کرج راهپیمایی و تجمع با شعارهای ضدحکومتی. 

مشهد گزارش از تجمعات و تردد معترضان. 

سقز محل زادگاه مهسا امینی؛ کسبه اعتصاب کردند، مغازه‌ها بسته شد. 

شیراز تجمعات اعتراضی گزارش شده است. 

تبریز گزارش‌هایی از انسداد معابر و حضور نیروهای امنیتی زیاد منتشر شده. 




---


موانع و فضای امنیتی


نیروهای امنیتی در بسیاری از نقاط حضوری پررنگ داشتند. 


در نقاط مختلف تهران، تجمع‌کنندگان از پشت‌بام یا فضاهای محله‌ها شعار دادن و تلاش کرده‌اند تجمعات عمومی پررنگ نکنند. 


همچنین منع رسمی یا فشار برای برگزاری تجمع‌ها دیده شد. 


اعدام بابک شهبازی؛ از اتهام جاسوسی تا اعتراض به روند دادرسی

 




چه چیزی گفته شده است


۱. هویت و سابقه کاری


بابک شهبازی متولد سال ۱۳۶۰ است.


او متاهل بوده و پدر دو فرزند.


پیش از بازداشت، شغل او تکنسین طراحی و نصب دستگاه‌های گرمایشی و سرمایشی، مخصوصاً مراکز داده بوده است. گفته می‌شود با برخی شرکت‌ها که به مراکز مخابراتی، نظامی یا امنیتی وابسته‌اند همکاری داشته است.



۲. اتهامات


اتهام اصلی، جاسوسی برای اسرائیل (موساد) و همکاری اطلاعاتی و امنیتی با آن کشور است.


قوه قضائیه ایران می‌گوید وی در تبادل اطلاعات با افراد وابسته به موساد بوده است.


همچنین اتهام‌هایی مانند «افساد فی‌الارض» و «محاربه» نیز برای او مطرح شده‌اند.



۳. روند بازداشت و دادرسی


بازداشت وی در ۱۶ دی ۱۴۰۲ صورت گرفته است.


گفته شده که برای مدتی در سلول‌های انفرادی زندان اوین و در «خانه‌های امن» نهادهای امنیتی نگهداری شده است.


مطابق گزارش‌ها، وی تحت فشار روانی و شکنجه قرار گرفته تا به اعترافاتی دست بزند، اعترافاتی که خودش یا خانواده و وکیل وی آنها را اجباری یا تحت فشار دانسته‌اند.


وکیل وی تلاش کرده است برای اعاده دادرسی، تجدیدنظر یا جلوگیری از اجرای حکم اقدام کند.



۴. حکم و اجرا


دادگاه انقلاب تهران، شعبه ۱۵ به ریاست قاضی صلواتی، حکم اعدام وی را صادر کرده است.


دیوان عالی کشور درخواست‌های اعاده دادرسی و فرجام‌خواهی او را رد کرده است.


صبح روز ۲۶ شهریور ۱۴۰۴ حکم اعدام وی اجرا شد.


محل اجرا به احتمال زیاد زندان قزل‌حصار کرج بوده است.



۵. اعتراض‌ها و نگرانی‌ها


سازمان‌های حقوق بشری ایران، وکلا، خانواده و منابع مستقل، روند دادرسی را ناعادلانه خوانده‌اند.


آن‌ها گفته‌اند که شهبازی از حق داشتن وکیل مناسب محروم بوده، تحت شکنجه و فشار برای گرفتن اعتراف قرار گرفته و امکان دفاع کامل نداشته است.


وکیل وی حتی از رئیس قوه قضائیه درخواست کرده بود که اجرای حکم را متوقف کند تا فرصت بررسی دوباره پرونده فراهم شود.




---


مسائلی که محل پرسش‌اند


آیا اعترافات واقعاً مستقل بوده‌اند یا تحت فشار/شکنجه استخراج شده‌اند؟


آیا وکیل وی و خانواده‌اش مراحل قانونی را به‌طور کامل طی کرده‌اند و دسترسی کامل به دفاع داشته‌اند؟


سرعت رد درخواست‌های اعاده دادرسی و فرجام‌خواهی، که بعضی منابع حقوق بشری آن را نشانه‌‌ای از تخطی از روند عدالت می‌دانند.


۱۴۰۴ شهریور ۲۵, سه‌شنبه

یادبود مهسا (ژینا) امینی – همبستگی در سالگرد

 



در روزهای اخیر، بار دیگر نام مهسا (ژینا) امینی بر سر زبان‌ها افتاده است. دختری ۲۲ ساله که در شهریور ۱۴۰۱ جانش را از دست داد و یاد و خاطره‌ی او به نمادی از آزادی‌خواهی، عدالت‌طلبی و حق‌خواهی مردم ایران تبدیل شد.


در آستانه‌ی سالگرد درگذشت او، فراخوانی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است که از مردم دعوت می‌کند در روز ۲۵ شهریور با پوشیدن لباس مشکی یاد او را زنده نگه دارند. لباس مشکی، در فرهنگ ما نشانه‌ی سوگواری و عزاست؛ اما در عین حال می‌تواند نمادی از اعتراض مسالمت‌آمیز و ایستادگی در برابر بی‌عدالتی نیز باشد.


این حرکت ساده اما پرمعنا، نشان می‌دهد که حتی در سکوت و بی‌صدا هم می‌توان پیامی روشن به جامعه فرستاد:

یاد مهسا خاموش نخواهد شد.

خاطره‌ی او و بسیاری دیگر از جوانانی که در مسیر آزادی قربانی شدند، همچنان در دل‌ها زنده است.


من نیز در کنار هزاران نفر دیگر، همراهی و همدلی خود را با این فراخوان اعلام می‌کنم. پوشیدن لباس مشکی در این روز، فقط یک انتخاب شخصی نیست؛ بلکه نوعی همبستگی جمعی است، پیوندی میان کسانی که شاید همدیگر را هرگز ندیده باشند، اما در دل یک آرزو و یک خواسته‌ی مشترک دارند: زندگی آزاد، عادلانه و انسانی برای همه.


امیدوارم این یادبود نه تنها برای زنده نگه داشتن خاطره‌ی مهسا، بلکه برای یادآوری ارزش‌هایی باشد که همه‌ی ما به آن نیاز داریم: کرامت انسانی، احترام به آزادی‌های فردی و اجتماعی، و ساختن آینده‌ای روشن‌تر برای نسل‌های بعد.


یاد مهسا، همچنان در قلب‌ها زنده است. 🌹


بیانیه مجموعه فعالان حقوق بشر به مناسبت سالگرد جان باختن مهسا امینی در بازداشت


۱۴۰۴ شهریور ۲۳, یکشنبه

مهسا امینی و بحران مشروعیت در ایران

 



مقدمه


مرگ مهسا (ژینا) امینی در شهریور ۱۴۰۱ تنها یک رخداد اجتماعی نبود، بلکه به نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران تبدیل شد. مرگی که نه‌تنها اعتراضات سراسری را شعله‌ور کرد، بلکه بحران مشروعیتی را عیان ساخت که سال‌ها در زیر پوست جامعه جریان داشت. امروز، سه سال پس از آن حادثه، همچنان می‌توان ردپای آن را در فضای سیاسی و اجتماعی کشور دید.


مشروعیت؛ ستون بقای حکومت


در نظریه‌های علوم سیاسی، مشروعیت اساس بقا و ثبات هر نظام سیاسی است. حکومت‌ها زمانی می‌توانند پایدار بمانند که از سوی شهروندان پذیرفته شوند و حداقلی از اعتماد عمومی را داشته باشند. اما اتفاقی که برای مهسا امینی افتاد، این اعتماد شکننده را به شدت آسیب‌پذیر کرد. بازداشت یک دختر جوان به دلیل نوع پوشش و مرگ او در بازداشتگاه، پرسشی جدی در ذهن مردم ایجاد کرد: آیا حکومتی که امنیت و کرامت شهروندان را پاس نمی‌دارد، مشروعیت دارد؟


از اعتراض اجتماعی تا بحران سیاسی


اعتراضات پس از مرگ مهسا ابتدا با شعارهای مرتبط با حقوق زنان آغاز شد، اما به‌سرعت به مطالبه‌ای سیاسی فراگیر بدل گشت. شعارهای «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» نشان داد که مردم اعتراض خود را فقط به یک نهاد خاص (گشت ارشاد) محدود نمی‌کنند، بلکه کل ساختار سیاسی را زیر سوال می‌برند. این تغییر سطح اعتراضات، عملاً بحران مشروعیت را به سطحی بی‌سابقه رساند.


واکنش حکومت


حکومت تلاش کرد با ابزارهای کلاسیک سرکوب، بازداشت گسترده، قطع اینترنت و فشار امنیتی اعتراضات را کنترل کند. این اقدامات اگرچه در کوتاه‌مدت اعتراضات خیابانی را کاهش داد، اما در بلندمدت به تعمیق بی‌اعتمادی منجر شد. سرکوب به جای بازسازی مشروعیت، آن را بیش از پیش فرسایش داد.


پیامدهای داخلی


شکاف عمیق میان نسل جوان و ساختار قدرت: جوانان به ویژه زنان، دیگر خود را در چارچوب‌های رسمی نمی‌بینند.


افزایش فاصله میان حکومت و نخبگان: بسیاری از روشنفکران، هنرمندان و دانشگاهیان به منتقدان جدی تبدیل شدند.


ضعف انسجام اجتماعی: مردم به جای احساس تعلق به نظام سیاسی، خود را در برابر آن تعریف می‌کنند.



پیامدهای بین‌المللی


پرونده مهسا امینی ایران را به تیتر اول رسانه‌های جهان تبدیل کرد. صدور قطعنامه‌های حقوق بشری، تحریم‌های جدید و فشارهای دیپلماتیک علیه حکومت، همگی نشان از این داشت که بحران مشروعیت نه‌تنها در داخل، بلکه در سطح بین‌الملل نیز بازتاب گسترده‌ای یافته است.


جمع‌بندی


مهسا امینی فقط یک قربانی نبود؛ او به نمادی تبدیل شد که بحران مشروعیت جمهوری اسلامی را به وضوح آشکار کرد. امروز، سه سال بعد، این بحران همچنان ادامه دارد و هر تلاش برای نادیده گرفتن آن تنها شکاف میان مردم و حاکمیت را عمیق‌تر می‌سازد.

یاد او یادآور این است که مشروعیت نه با زور، بلکه با احترام به حقوق شهروندان، آزادی و کرامت انسانی به دست می‌آید.



---


هشتگ‌ها:


#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #بحران_مشروعیت #ایران #سیاست #حقوق_بشر


نقش زنان در جنبش «زن، زندگی، آزادی»

 



مقدمه


مرگ مهسا (ژینا) امینی در شهریور ۱۴۰۱، تنها آغاز یک جنبش نبود؛ بلکه پرده از حقیقتی قدیمی برداشت: زنان ایران سال‌هاست در خط مقدم مبارزه برای آزادی و عدالت ایستاده‌اند. شعار «زن، زندگی، آزادی» که به سرعت به نماد این حرکت تبدیل شد، نشان داد که زنان نه فقط موضوع جنبش، بلکه رهبران و الهام‌بخشان اصلی آن هستند.


زن؛ آغازگر صدا


انتخاب واژه «زن» در آغاز این شعار تصادفی نیست. این واژه نماینده تاریخی‌ترین تبعیض‌ها و همزمان نماد قدرتمندترین نیروی تغییر در جامعه ایران است. مهسا امینی، دختری جوان که قربانی خشونت ساختاری شد، چهره انسانی این تبعیض و مقاومت را به جهان نشان داد. زنان از نخستین روزها با شجاعت بی‌نظیر در خیابان‌ها حضور یافتند، حجاب از سر برداشتند و با صدای بلند فریاد زدند: «آزادی حق ماست».


زندگی؛ مبارزه برای کرامت


برای زنان، «زندگی» فقط به معنای زنده بودن نیست، بلکه نماد کرامت، انتخاب آزادانه و رهایی از خشونت است. حضور گسترده زنان در اعتراضات نشان داد که آنان خواهان زندگی شرافتمندانه و برابرند؛ زندگی‌ای که در آن بتوانند آزادانه تحصیل کنند، کار کنند، پوشش خود را انتخاب کنند و صدایشان شنیده شود.


آزادی؛ چشم‌انداز آینده


زنان ایرانی سال‌هاست در عرصه‌های مختلف علمی، هنری و اجتماعی درخشیده‌اند. اما این موفقیت‌ها همیشه با محدودیت و تبعیض همراه بوده است. جنبش «زن، زندگی، آزادی» تصویری روشن از آینده‌ای ارائه می‌دهد که در آن زنان نه در حاشیه، بلکه در متن جامعه قرار دارند. در این چشم‌انداز، آزادی نه امتیاز، بلکه حقی بدیهی است.


نقش نمادین و عملی زنان


زنان در خیابان‌ها و دانشگاه‌ها، رهبران اصلی اعتراضات بودند.


مادران دادخواه، با شجاعتی مثال‌زدنی، نام فرزندان جان‌باخته را زنده نگه داشتند.


زنان هنرمند، نویسنده و روزنامه‌نگار، روایت‌های جنبش را به گوش جهانیان رساندند.


دختران نسل جدید، با حضور پررنگ در شبکه‌های اجتماعی، روایت‌های رسمی حکومت را به چالش کشیدند.



تاثیر جهانی


جنبش «زن، زندگی، آزادی» نشان داد که مسئله زنان، مرز نمی‌شناسد. در کشورهای مختلف، از آمریکا تا اروپا و آسیا، زنان همبستگی خود را با زنان ایران اعلام کردند. این همبستگی جهانی، صدای جنبش را بلندتر و رساتر کرد.


جمع‌بندی


جنبش «زن، زندگی، آزادی» فقط جنبشی سیاسی نیست؛ جنبشی فرهنگی، اجتماعی و تاریخی است که ریشه در خواست دیرینه زنان برای برابری دارد. زنان نه‌تنها قربانیان اصلی تبعیض، بلکه موتور محرک تغییر در جامعه‌اند. یاد مهسا امینی یادآور این حقیقت است که آزادی زنان، آزادی همه جامعه است.



---


هشتگ‌ها:


#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #حقوق_زنان #جنبش_ملی #ایران #حقوق_بشر


سالگرد مهسا امینی؛ سه سال با «زن، زندگی، آزادی»

 



سه سال از روزی می‌گذرد که نام مهسا (ژینا) امینی، دختر ۲۲ ساله‌ای از سقز، در تاریخ ایران و جهان جاودانه شد. روزی که او توسط نیروهای موسوم به «گشت ارشاد» در تهران بازداشت شد و ساعاتی بعد در حالی‌که خانواده‌اش چشم‌انتظار بازگشتش بودند، خبر انتقال او به بیمارستان منتشر شد. مهسا در میان ناباوری مردم، جان خود را از دست داد. اما مرگ او پایان نبود؛ آغازگر فصلی تازه در تاریخ معاصر ایران شد.


مهسا؛ جرقه‌ای که آتش خاموش‌شدنی نیست


مرگ مهسا امینی نه یک حادثه فردی، بلکه نماد دهه‌ها فشار، تبعیض و خشونت ساختاری علیه زنان و مردم ایران بود. او ناخواسته به نماد نسلی تبدیل شد که دیگر سکوت را برنمی‌تابید. جنبشی که از پاییز ۱۴۰۱ آغاز شد، خیابان‌ها را از تهران تا زاهدان و از سنندج تا مشهد فرا گرفت. صدای یک ملت به گوش جهانیان رسید و شعاری که از دل مردم کردستان برخاست، در همه ایران طنین‌انداز شد:

زن، زندگی، آزادی.


یک سالگرد، اما هزاران خاطره


سالگرد مهسا فقط یادآور فقدان یک دختر جوان نیست؛ بلکه یادآور خاطرات هزاران خانواده‌ای است که عزیزانشان را در اعتراضات بعد از او از دست دادند. نام‌هایی چون نیکا شاکرمی، حدیث نجفی، کیان پیرفلک، پویا مولایی و بسیاری دیگر در حافظه جمعی مردم حک شده است. هر یک از آنان، چون مهسا، به بخشی از تاریخ آزادی‌خواهی ایران بدل شدند.


پژواک جهانی


مرگ مهسا امینی نه‌تنها ایران، بلکه جهان را تکان داد. در صدها شهر دنیا، از نیویورک تا برلین و از پاریس تا سیدنی، مردم با عکس‌ها و پوسترهای او به خیابان آمدند. جوایز بین‌المللی حقوق بشر به یاد او و جنبش مردم ایران اهدا شد. پارلمان‌ها، دانشگاه‌ها و رسانه‌های جهانی نام مهسا را زنده نگاه داشتند. او از یک شهروند معمولی به نمادی جهانی از مبارزه برای حقوق زنان و آزادی انسانی بدل شد.


چرا یادآوری مهم است؟


سه سال گذشته، اما زخم‌ها هنوز تازه‌اند. حکومت تلاش کرد صدای اعتراضات را خاموش کند، اما حقیقت این است که مهسا در حافظه مردم پاک نمی‌شود. یادآوری سالگرد او یعنی زنده نگه داشتن آرمان‌هایی چون عدالت، آزادی و برابری.

فراموشی یعنی تکرار دوباره تراژدی. اما مردم نشان داده‌اند که نام مهسا را فراموش نخواهند کرد، چراکه او نماینده خواستی عمومی برای کرامت انسانی بود.


مهسا؛ فراتر از یک نام


امروز مهسا فقط یک نام در صفحات روزنامه یا یک تصویر بر دیوار نیست. او به یک «رمز مشترک» میان ایرانیان بدل شده است؛ رمز امید، مقاومت و آینده‌ای که باید ساخته شود. نام او در تاریخ کنار زنان بزرگی می‌درخشد که زندگی خود را در مسیر آزادی و عدالت گذاشتند.


مسئولیت ما در سالگرد مهسا


این سالگرد فرصتی است برای درنگ و اندیشیدن. برای پرسیدن از خود که:


در این سه سال چه آموخته‌ایم؟


چه چیزی را نباید از دست بدهیم؟


چگونه می‌توانیم میراث مهسا را پاس بداریم؟



پاسخ به این پرسش‌ها، تنها با ایستادگی بر ارزش‌هایی ممکن است که او به نماد آن‌ها تبدیل شد: زندگی آزاد، بدون تحقیر و تبعیض.



---


✍️ سه سال پس از آن روز تلخ، نام مهسا امینی همچنان روشنایی‌بخش راهی است که مردم ایران انتخاب کرده‌اند. او نه‌تنها «رهبر یک جنبش ملی»، بلکه یادآور این حقیقت است که تاریخ با خون بی‌گناهان نوشته می‌شود، اما آینده با امید و پایداری ساخته خواهد شد.



۱۴۰۴ شهریور ۲۲, شنبه

انقلاب نسل Z در نپال؛ تجربه‌ای تازه برای ایرانی‌ها

 



در سپتامبر ۲۰۲۵، نپال صحنه یک انقلاب سریع و بی‌سابقه شد که توجه جهانیان را به خود جلب کرد. یک نوجوان ۱۸ ساله به نام «آبیشکار رائوت» با نقش محوری خود در سازمان‌دهی معترضان توانست دولت را در عرض تنها شش ساعت به سقوط بکشد. این رویداد، به عنوان اولین انقلاب نسل Z در جهان شناخته می‌شود و نشان‌دهنده قدرت و تأثیرگذاری نسل جوان در تغییرات سیاسی است.


۱. سرعت و سازمان‌دهی


یکی از نکات برجسته انقلاب نپال، سرعت بی‌نظیر آن بود. نسل Z با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و فناوری‌های دیجیتال توانست اعتراضات را به سرعت سازمان‌دهی کند و با هماهنگی بالا، دولت را تحت فشار قرار دهد. این تجربه نشان می‌دهد که فناوری و شبکه‌های اجتماعی ابزارهایی قدرتمند در دست نسل جوان هستند.


۲. نقش نسل جوان


نسل جوان نپال با شعور سیاسی و انگیزه بالا، توانست در عرض چند ساعت تغییرات اساسی ایجاد کند. این نکته به ایرانی‌ها یادآوری می‌کند که نسل جوان، به ویژه با ابزارهای مدرن ارتباطی، می‌تواند نیروی محرکه تغییرات اجتماعی و سیاسی باشد.


۳. اعتراضات سازمان‌یافته و هدفمند


اعتراضات در نپال نه پراکنده بود و نه فاقد هدف؛ بلکه با برنامه‌ریزی دقیق و شعارهای مشخص علیه فساد دولتی و ناکارآمدی حکومت شکل گرفت. این سازمان‌دهی هدفمند، عامل کلیدی موفقیت انقلاب بود.


۴. پیامدها و تأثیرات


پس از این انقلاب، نخست‌وزیر نپال استعفا داد و مقامات دولتی با فرار از کشور، شدت نارضایتی عمومی را نشان دادند. این رویداد برای ایران و دیگر کشورها الگویی از تاثیرگذاری سریع نسل جوان و ضرورت پاسخگویی دولت‌ها به خواست‌های مردم ارائه می‌کند.


جمع‌بندی


انقلاب نپال تجربه‌ای تازه و بی‌سابقه از توان نسل Z برای تغییرات سیاسی است. برای ایرانی‌ها این رویداد یادآور این است که نسل جوان می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده سیاسی و اجتماعی کشور ایفا کند و ابزارهای مدرن دیجیتال، کلید موفقیت اعتراضات هدفمند و سریع هستند.


منبع: گزارش‌های خبری جهانی، سپتامبر ۲۰۲۵؛ پایگاه خبری تالشان نیوز


#نسلZ #انقلاب_نپال #اعتراضات_جوانان #ایران #تغییر_سریع #نپال #سقوط_دولت


پوست‌اندازی یا آخرین تلاش برای بقا؟



این روزها دوباره واژه «پوست‌اندازی نظام» بر سر زبان‌ها افتاده است. اما آیا واقعاً چیزی جز فریب و بازی با افکار عمومی در جریان است؟ آیا باید این روزنه‌های مقطعی را نشانه‌ای از تغییر واقعی دانست یا صرفاً آخرین تلاش‌های یک ساختار فرسوده برای زنده ماندن؟


وعده‌های توخالی


گروهی هنوز امیدوارند که این تغییرات سطحی آغازگر اصلاحات جدی باشد. آن‌ها از جشنواره‌ها، گشایش‌های فرهنگی یا نرمش‌های مقطعی به‌عنوان «نشانه‌های تحول» یاد می‌کنند. اما واقعیت این است که این وعده‌ها چیزی جز سراب نیستند. در چهار دهه گذشته، بارها شاهد همین نمایش‌ها بوده‌ایم: گشایش‌های کوتاه‌مدت، همراه با سرکوب‌های دوباره و سخت‌تر. این چرخه بارها تکرار شده و نتیجه‌ای جز بی‌اعتمادی عمیق‌تر مردم نداشته است.


تاکتیک کهنه برای خاموش کردن صداها


نظام بارها نشان داده که در برابر فشارها تنها یک ابزار دارد: نمایش انعطاف برای خریدن زمان. به محض فروکش کردن بحران، همه چیز به عقب بازمی‌گردد. این همان «پوست‌اندازی» ادعایی است؛ پوشاندن چهره‌ای فرسوده با نقابی نو، بی‌آنکه هیچ تغییری در جوهره قدرت رخ دهد. اما مردم ایران، پس از سال‌ها تجربه تلخ، دیگر به این بازی‌ها تن نمی‌دهند.


پوست‌اندازی واقعی کجاست؟


پوست‌اندازی واقعی یعنی واگذاری بخشی از قدرت، یعنی پذیرش رقابت آزاد، یعنی آزادی رسانه‌ها، یعنی احترام به حقوق فردی. اما هیچ نشانه‌ای از چنین روندی دیده نمی‌شود. هر چه هست، رنگ‌کردن دیواری ترک‌خورده است. و جامعه‌ای که در بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دست و پا می‌زند، دیگر فریب این رنگ‌آمیزی‌ها را نمی‌خورد.


شکاف عمیق و خشم انباشته


آنچه امروز خطرناک‌تر از هر چیز است، انباشت خشم در دل جامعه‌ای است که دیگر امیدی به اصلاحات ظاهری ندارد. فاصله میان مردم و حاکمیت به شکافی تبدیل شده که هر روز عمیق‌تر می‌شود. هر نمایشی به نام «پوست‌اندازی»، نه تنها این فاصله را پر نمی‌کند، بلکه بر زخم‌های قدیمی نمک می‌پاشد.


پایان بازی


نظام سیاسی ایران اگر واقعاً به فکر آینده‌ای پایدار است، باید به تغییرات بنیادی تن دهد. در غیر این صورت، این «پوست‌اندازی‌های نمایشی» چیزی جز آخرین تقلای یک قدرت رو به افول نخواهد بود. جامعه ایران امروز بیش از هر زمان دیگری آگاه است و کمتر از همیشه حاضر است فریب بخورد. سوال اصلی دیگر این نیست که آیا نظام پوست می‌اندازد یا نه؛ سوال این است که تا چه زمانی می‌تواند با این نمایش‌های توخالی زمان بخرد؟



---


#پوست_اندازی #ایران #تغییر #اصلاحات #حکومت #جامعه #قدرت #بقا


۱۴۰۴ شهریور ۲۰, پنجشنبه

دو دهه در حبس، معرفی زندانیان/ شماره ۴: عبدالزهرا هلیچی



خبرگزاری هرانا – در ایران زندانیانی سیاسی و عقیدتی وجود دارند که بیش از دو دهه از عمر خود را پشت میله‌های زندان سپری کرده‌اند. نگرانی اصلی خبرگزاری هرانا فراموش‌شدن این افراد در میان اخبار روزمره و چرخه‌های رسانه‌ای کوتاه‌مدت است. به همین دلیل، این خبرگزاری مجموعه‌ای از گزارش‌های منظم منتشر می‌کند که در هر پست به معرفی یک زندانی بلندمدت، مرور پرونده قضایی، وضعیت نگهداری، دسترسی‌ها و نیازهای فوری او می‌پردازد.
خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در گزارش پیش رو به بررسی آخرین وضعیت عبدالزهرا هلیچی (هلیجی) پس از دو دهه حبس می‌پردازد.
کادر اطلاعات
▪️نام: عبدالزهرا هلیچی (هلیجی)
▪️سال بازداشت: ۱۳۸۴
▪️اتهام اعلام‌شده: «اقدام علیه امنیت ملی، محاربه و افساد فی الارض»
▪️حکم اولیه: حبس ابد
▪️حکم کنونی: حبس ابد
▪️محل‌های نگهداری: محکوم به تحمل حبس در زندان کارون اهواز، از زمان انتقال به بند پنج زندان شیبان اهواز تاکنون در این زندان به سر میبرد.
▪️مرخصی/دسترسی‌ها: در سال‌های اخیر مرخصی گزارش نشده؛ دسترسی به خانواده و وکیل محدود گزارش شده است.
▪️وضعیت فعلی: همچنان در حبس بلندمدت با حکم ابد، علی‌رغم تغییرات قانونی که می‌تواند امکان بازنگری یا تخفیف فراهم کند.
روایت پرونده و روند قضایی

عبدالزهرا هلیچی (هلیجی) در سال ۱۳۸۴ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. وی چندی بعد توسط شعبه یک دادگاه انقلاب اهواز از بابت «اقدام علیه امنیت ملی، محاربه و افساد فی الارض» به حبس ابد محکوم شد. حکم حبس ابد، این زندانی را در زمرهٔ محکومانِ با حبسِ نامحدود زمانی قرار داد؛ وضعیتی که در عمل می‌تواند سالیان طولانی تداوم یابد و دسترسی فرد به سازوکارهای بازنگری را دشوار کند.

نکات کلیدی در روند:
▪️ اتهام امنیتی سنگین: برچسب «محاربه» در پرونده‌های سیاسی-امنیتی در ایران از سنگین‌ترین عناوین اتهامی است و معمولاً پیامدهای قضایی و اجرایی گسترده‌ای دارد.
▪️ تداوم حبس علی‌رغم تغییرات قانونی: با وجود تغییرات قانونی که امکان اعادهٔ دادرسی، تخفیف مجازات یا آزادی مشروط را در برخی پرونده‌ها فراهم می‌کند، آقای هلیچی همچنان در زندان باقی مانده است.
وضعیت نگهداری و انتقال‌ها
در طول دوران حبس، او در زندان کارون و شیبان اهواز نگهداری شده است. پس از صدور حکم چندین سال را در زندان کارون به سر برد. گزارش‌هایی در بهمن ۱۳۹۷ در زندان شیبان، فروردین ۱۳۹۹ پس از انتقال به بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز وجود دارد که مورد خشونت و شکنجه قرار گرفته است. همچنین در گزارش فروردین ۱۴۰۳ توسط گارد زندان و ماموران حفاظت اطلاعات بند پنج زندان شیبان اهواز ضرب‌وشتم شده است. در دی ماه سال ۱۴۰۳ در اعتراض به عدم رعایت اصل تفکیک جرائم از طرف مسئولان زندان به انتقال به سلول انفرادی یا تبعید به مناطق دور افتاده تهدید شد. وی از آن زمان تاکنون در این زندان محبوس است.
مشاهدات مرتبط با استانداردهای نگهداری
▪️ انتقال‌های پی‌درپی: جابه‌جایی بین بندها و زندان‌ها می‌تواند دسترسی به خانواده، وکیل و خدمات بهداشتی را مختل کند.
▪️ تحمل خشونت در زندان: گزارش هایی از ضرب‌وشتم آقای هلیچی در بهمن ۱۳۹۷ در زندان شیبان اهواز، فروردین ۱۳۹۹ (بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز)، فروردین ۱۴۰۳ و دی ماه ۱۴۰۳ در بند پنج زندان شیبان اهواز، از مصادیقی است که لزوم مستندسازی مستقل و پیگیری حقوقی را برجسته می‌کند.
▪️محرومیت از امکانات درمانی و پزشکی: این زندانی سیاسی در طول بیش از دو دهه حبس، با وجود ابتلا به بیماری‌های عفونت در پای راست، زانو درد و نیاز فوری به جراحی برای خارج کردن میله داخل پا، با کارشکنی مسئولان زندان و به بهانه‌های مختلف از اعزام به بیمارستان و دسترسی به درمان تخصصی محروم ماند. «حق دسترسی به درمان» از جمله حقوق بنیادین زندانیان است که در قوانین داخلی ایران، اسناد بین‌المللی و معیارهای حقوق بشری بر آن تأکید شده است. محرومیت عمدی زندانیان از امکانات پزشکی و درمانی، مصداق بارز رفتار غیرانسانی و نقض حق بر سلامت و حتی حق حیات است و در بسیاری موارد به عنوان ابزاری برای فشار و سرکوب بیشتر به کار گرفته می‌شود.
دسترسی به خانواده، وکیل و مرخصی
در سال‌های اخیر، آقای هلیچی مرخصی دریافت نکرده است و دسترسی او به خانواده و وکیل محدود گزارش شده است. محدودیت مزبور، علاوه بر آثار روانی و اجتماعی، می‌تواند حق دفاع مؤثر و پیگیری سازوکارهای اعادهٔ دادرسی را نیز تحت‌تأثیر قرار دهد.
مسیرهای حقوقی بالقوه (توصیه‌های عمومی‌)
۱. اعادهٔ دادرسی: بررسی وجود دلایل و مستندات جدید یا ایرادات ماهوی/شکلی در رأی.
۲. درخواست تخفیف یا تبدیل مجازات: در صورت فراهم‌بودن شرایط قانونی.
۳. آزادی مشروط/تعلیق اجرای مجازات: ارزیابی تحقق شروط قانونی (مدت سپری‌شده، حسن رفتار، وضعیت سلامت و…)، در صورت امکان.
۴. پیگیری حقوق نقض‌شده در دوران حبس: از جمله حق درمان، منع رفتار خشونت‌آمیز، حق ملاقات منظم و دسترسی مستمر به وکیل.
۵. مستندسازی و دادخواهی بین‌المللی: در صورت انسداد مسیرهای داخلی، بهره‌گیری از سازوکارهای گزارشگری و مکاتبات حقوق بشری.
خط زمانی خلاصه
▪️۱۳۸۴: بازداشت؛ اتهامات «اقدام علیه امنیت ملی، محاربه و افساد فی الارض».
▪️حکم اولیه: حبس ابد.
▪️ پس از صدور حکم: چندین سال محبوس در زندان کارون اهواز.
▪️بهمن ماه ۱۳۹۷: ضرب‌وشتم گزارش‌شده؛ زندان شیبان اهواز.
▪️فروردین ماه ۱۳۹۹: شکنجه در بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز.
▪️فروردین ماه ۱۴۰۳: ضرب‌وشتم گزارش‌شده؛ توسط گارد زندان و ماموران حفاظت اطلاعات بند پنج زندان شیبان اهواز.
▪️ دی ماه ۱۴۰۳: از طرف مسئولان زندان تهدید به انتقال به سلول انفرادی یا تبعید به مناطق دور افتاده.
▪️سال‌های اخیر: عدم اعطای مرخصی، محرومیت از رسیدگی پزشکی مناسب، دسترسی محدود به خانواده و وکیل.
▪️وضعیت امروز: تداوم حبس ابد علی‌رغم تغییرات قانونی بالقوه مؤثر بر بازنگری پرونده.
جمع‌بندی و اهمیت بازنگری
با وجود تغییرات قانونی که امکان اعادهٔ دادرسی، تخفیف مجازات یا آزادی برای محکومان به اتهام محاربه را فراهم می‌کند، آقای هلیچی همچنان در زندان باقی مانده است.
پرونده عبدالزهرا هلیچی (هلیجی) نمونه‌ای از زندانیان با احکام طولانی‌مدت امنیتی و سیاسی در ایران است که بازنگری در پرونده‌های آنان می‌تواند گامی مهم در مسیر آزادی و احقاق حقوقشان باشد.
پروندهٔ او از یک‌سو بر دشواری‌های دسترسی به حقوق بنیادین در دوران حبس (مرخصی، ملاقات، وکیل) و از سوی دیگر بر ضرورت به‌کارگیری تمامی سازوکارهای قانونیِ داخلی و بین‌المللی برای بازنگری و کاهش مدت حبس تأکید دارد.
نیازهای فوری
▪️ دسترسی منظم و بدون تبعیض به وکیل و خانواده.
▪️ ارزیابی پزشکی مستقل در صورت ادعای ضرب‌وشتم یا عوارض طولانی‌مدت.
▪️ بررسی امکان اعادهٔ دادرسی یا سایر سازوکارهای کاهش/توقف مجازات بر پایهٔ آخرین مقررات.
▪️ تضمین رعایت آیین‌نامه‌های سازمان زندان‌ها دربارهٔ تماس، ملاقات و مرخصی.
▪️ دسترسی به خدمات پزشکی مناسب و درمان.

دربارهٔ این مجموعه
این گزارش بخشی از مجموعهٔ «بیش از دو دهه در حبس» است که هدف آن مستندسازی مستمر پرونده‌های بلندمدت و یادآوریِ مسئولیت جمعی برای دیده‌شدن و پیگیری وضعیت آنان است.

آقای رییس‌جمهور می‌دانید چرا ژاپن، ژاپن شد و ایران به قهقرا رفت؟

آقای رییس‌جمهور می‌دانید چرا ژاپن، ژاپن شد و ایران به قهقرا رفت؟ مسعود پزشکیان، رییس‌جمهور ایران، روز پنج‌شنبه ۱۳آذر۱۴۰۴، در دیدار فعالان ...

پست های جالب