آموزش و پرورش در هر کشوری، ستون اصلی پیشرفت و توسعه است. آیندهی یک ملت به کیفیت آموزش نسل جوان بستگی دارد. اما در جمهوری اسلامی ایران، آموزش و پرورش نه برای شکوفایی استعدادها، بلکه برای هدایت ایدئولوژیک و تثبیت قدرت سیاسی طراحی شده است. حکومت از همان روزهای نخست پس از انقلاب، سیستم آموزشی را به خدمت ایدئولوژی دینی و سیاسی خود گرفت.
حذف و جایگزینی
بعد از سال ۱۳۵۷، نخستین اقدام جمهوری اسلامی در حوزه آموزش، «انقلاب فرهنگی» بود. بسیاری از اساتید دانشگاهها به جرم «غربزدگی» یا «غیر اسلامی بودن» اخراج شدند و کتابهای درسی دبیرستانها و مدارس تغییر اساسی پیدا کردند. تاریخ، ادبیات، علوم اجتماعی و حتی ریاضی و علوم طبیعی همگی با نگاه ایدئولوژیک بازنویسی شدند. نتیجه این شد که آموزش بهجای پرورش ذهن انتقادی، به وسیلهای برای تکرار شعارهای حکومتی بدل شد.
محتوای ایدئولوژیک
کتابهای درسی در جمهوری اسلامی پر از مفاهیم ایدئولوژیک هستند. دروس دینی و عربی حجم زیادی از وقت دانشآموزان را میگیرند، در حالیکه آموزش مهارتهای حیاتی مثل تفکر انتقادی، علوم کاربردی، تکنولوژی و هنر به حاشیه رانده شده است. قهرمانان واقعی علمی، فرهنگی و تاریخی ایران یا حذف میشوند یا بهصورت تحریفشده معرفی میشوند، اما چهرههای حکومتی دائماً برجسته میشوند.
کنترل و سرکوب در مدارس
مدرسه در جمهوری اسلامی فقط جای یادگیری نیست، بلکه محل کنترل اجتماعی هم هست. دانشآموزان از کودکی تحت فشار «حجاب اجباری» و «تفکیک جنسیتی» قرار میگیرند. کوچکترین اعتراض یا متفاوت بودن، میتواند منجر به محرومیت، اخراج یا حتی پیگرد خانوادهها شود. بسیاری از دانشآموزان دختر و پسر در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» با خشونت در مدرسهها روبهرو شدند.
بیتوجهی به کیفیت آموزش
در حالی که جهان با سرعت به سمت نوآوری و فناوریهای جدید میرود، جمهوری اسلامی بیشتر بر آموزش ایدئولوژیک تمرکز دارد. کمبود معلم، حقوق پایین فرهنگیان، امکانات فرسوده مدارس و شکاف طبقاتی گسترده در دسترسی به آموزش، باعث شده بسیاری از کودکان در ایران از تحصیل مناسب محروم بمانند. در مناطق محروم، فقر و نبود امکانات آموزشی، نسلها را از پیشرفت بازداشته است.
دانشگاه؛ ابزار کنترل سیاسی
دانشگاهها نیز به جای آزادی علمی، تحت سلطهی نهادهای امنیتی و بسیج دانشجویی قرار دارند. بسیاری از رشتهها و موضوعات پژوهشی بر اساس معیارهای ایدئولوژیک محدود میشوند. استادان مستقل و دانشجویان منتقد با ستارهدار شدن، اخراج یا حتی بازداشت مواجه میشوند. به همین دلیل، دانشگاههای ایران بهجای آنکه موتور تولید علم باشند، به محیطهای بسته و ترسزده تبدیل شدهاند.
پیامدها
نتیجهی این سیستم آموزشی، نسلی است که یا مجبور به مهاجرت میشود، یا در داخل کشور با خشم و بیاعتمادی نسبت به حکومت بزرگ میشود. جمهوری اسلامی تلاش کرده از مدرسهها و دانشگاهها «شهروند مطیع» بسازد، اما آنچه پرورش داده، نسلی منتقد، خلاق و معترض است که حالا یکی از بزرگترین تهدیدها برای بقای نظام محسوب میشود.
نتیجهگیری
آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی نه برای پیشرفت، بلکه برای تثبیت قدرت طراحی شده است. این حکومت بهجای پرورش آزاداندیشان و دانشمندان، تلاش کرده مطیعان و سربازان ایدئولوژیک بسازد. اما تجربه نشان داده که هیچ نظامی نمیتواند تا ابد حقیقت و آزادی را در ذهن نسلها سرکوب کند. آینده ایران به روزی گره خورده که آموزش دوباره از چنگال ایدئولوژی رها شود و به رسالت واقعیاش، یعنی پرورش انسانهای آزاد و خلاق، بازگردد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.