ایران در آتش سرکوب سیاسی
در دل ایران، آزادی سیاسی دیگر یک واژه نیست؛ یک رؤیای ممنوعه است. جمهوری اسلامی با دستگاه سرکوب و فساد عمیقش، هر صدای مخالف را خفه میکند و مردم را به سکوت و ترس محکوم میسازد. هر اعتراض کوچک، هر تظاهرات دانشجویی یا کارگری، با باتوم و گلوله پاسخ داده میشود. جوانانی که فقط میخواهند حق زندگی و انتخاب داشته باشند، با زندان و شکنجه مواجهاند.
قوه قضائیه، رسانهها، پلیس و سپاه، همه با یک هدف عمل میکنند: حفظ قدرت هر چه بیشتر برای اقلیت حاکم، حتی به قیمت نابودی جامعه. فساد سیستماتیک، غارت ثروت ملی و بیتوجهی به مردم، ایران را به کشوری فروپاشیده بدل کرده است؛ جایی که امید، هر روز کمی بیشتر محو میشود.
اعتراضات مردمی، که باید صدای تغییر و عدالت باشند، با خشونت بیرحمانه سرکوب میشوند. صدای فعالان حقوق بشر، معلمان، کارگران و دانشجویان در زندانها خفه میشود و هر روز اخبار جدید از شکنجه، بازداشت و اعدام، تصویر تلخ حکومتی را آشکار میکند که جز قدرت و ترس، چیزی نمیشناسد.
این نظام نه تنها مردم را سرکوب میکند، بلکه ارزشهای انسانی و اخلاقی را لگدمال میکند. رسانههای تحت کنترل، حقیقت را تحریف میکنند و جهان را از آنچه بر مردم ایران میگذرد، بیخبر میگذارند. هر روز هزاران نفر از حق آموزش، کار و زندگی آزاد محروم میشوند، تنها به دلیل اینکه نمیخواهند تسلیم ترس و ظلم شوند.
ایران، کشوری با تاریخ و فرهنگ غنی، امروز در زنجیرهای ترس و فساد گرفتار است. اما مقاومت هنوز وجود دارد؛ جوانانی که در خیابانها فریاد میزنند، مردم محروم و ستمدیدهای که امید به تغییر دارند، نشان میدهند که سرکوب هرگز نمیتواند آزادی را بکشد.
زمان آن رسیده که زنجیرهای سکوت و ترس شکسته شوند. زمان آن رسیده که جهان ببیند جمهوری اسلامی چگونه آزادی و حقوق مردم را قربانی قدرت کرده است. آینده ایران، با ایستادگی مردم شجاع، با اعتراض و صداهای بلند، خواهد بود؛ آیندهای که هیچ حکومت مستبدی نمیتواند خاموشش کند.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.