فرهنگ در زنجیر: جمهوری اسلامی و پروژهی خاموشسازی مردم
حکومت ایران سالهاست با سانسور، تهدید و حذف سیستماتیک، فرهنگ را به زنجیر کشیده است. این سیاست آگاهانه نه برای حفظ نظم، بلکه برای خاموشکردن آگاهی و کنترل ذهن جامعه است.
جمهوری اسلامی از روز نخست با اندیشهی آزاد دشمنی داشته است. آنچه در ایران امروز جریان دارد، نه صرفاً سانسور فرهنگی، بلکه پروژهای حسابشده برای خاموشسازی مردم است. هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران نخستین قربانیان این سیاستاند — چون حکومت میداند اندیشه، بزرگترین دشمن دیکتاتوری است.
سانسور؛ دیواری میان مردم و حقیقت
در ایران، سانسور به نهادی رسمی تبدیل شده است. وزارت ارشاد و دهها نهاد امنیتی، با خطکشیهای ایدئولوژیک، هر اثر فرهنگی را میسنجند و میبرند. فیلم، کتاب، موسیقی، تئاتر — هیچکدام بدون اجازه نظام حق نفس کشیدن ندارند. این روند، آگاهانه طراحی شده تا جامعه از تفکر مستقل و گفتوگو خالی بماند.
سرکوب رسانهها و خفقان دیجیتال
حکومت نهتنها مطبوعات را خفه کرده، بلکه اینترنت را هم به ابزار کنترل تبدیل کرده است. فیلترینگ، محدودسازی پلتفرمها و تعقیب کاربران، بخشی از سیاستی است که هدفش جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات است. روزنامهنگاران بازداشت میشوند، رسانههای مستقل تعطیل، و مردم به سکوت کشانده میشوند.
دانشگاههای بیروح، آموزش بیفکر
دانشگاهها نیز از این پروژه مصون نماندهاند. حکومت با پاکسازی استادان منتقد و جایگزینی آنان با نیروهای مطیع، مراکز علمی را به نهادهای تبلیغاتی تبدیل کرده است. در چنین فضایی، تفکر انتقادی جرم است و سکوت، تنها راه بقا. دانشگاه ایرانی، دیگر کارخانهی تولید دانش نیست؛ کارخانهی تکرار ایدئولوژی است.
هنرمندان تبعیدی؛ صدای خاموشنشدنی
صدها هنرمند، نویسنده و روزنامهنگار ایرانی ناچار به ترک کشور شدهاند تا بتوانند آزادانه خلق کنند. اما برخلاف خواست حکومت، صدای آنان خاموش نشده است. از تبعید و دوری، فریاد اعتراضشان بلندتر از همیشه به گوش میرسد؛ فریادی علیه ظلم فرهنگی، علیه فراموشی، علیه سکوت.
نسل جوان؛ امیدی برای شکستن زنجیر
با همهی سرکوبها، نسل جوان ایران هنوز تسلیم نشده است. هنرمندان نوظهور، نویسندگان مستقل و خالقان دیجیتال با شجاعت در فضای مجازی، موسیقی زیرزمینی و آثار تصویری خود، دیوار سانسور را ترک میدهند. آنان بیآنکه از حکومت مجوز بگیرند، از مردم تأیید میگیرند. این نسل، ثابت کرده است که حتی در تاریکترین زمانها، چراغ فرهنگ را میتوان زنده نگه داشت.
«فرهنگ در زنجیر» تصویری از واقعیت تلخ امروز ایران است؛ کشوری که در آن حکومت از کلمه میترسد، از آهنگ میترسد، از فکر میترسد. اما تاریخ بارها نشان داده است که هیچ زنجیری نمیتواند برای همیشه بر اندیشه بسته بماند. صدای مردم را میشود سرکوب کرد، اما نمیتوان خاموشش کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.