۱. جلوگیری از بازگشت اعتراضات
حاکمیت میداند که زمینههای اجتماعی و اقتصادی نارضایتی هنوز از بین نرفته است. گرانی، بیکاری، مشکلات معیشتی، محدودیتهای اجتماعی و سیاسی همچنان وجود دارند. بنابراین، یکی از راههای اصلی حکومت برای جلوگیری از بازگشت دوباره اعتراضات، بازداشت و زندانیکردن افرادی است که ممکن است دوباره به خیابانها بیایند یا دیگران را تشویق به اعتراض کنند.
۲. ایجاد فضای رعب و ترس
با ادامه بازداشتها و صدور احکام سنگین، پیام آشکاری به جامعه داده میشود: هر کس اعتراض کند، با زندان و حتی اعدام روبهرو خواهد شد. این سیاست، در واقع نوعی ابزار بازدارنده است تا مردم از ترس مجازات شدید، کمتر به اعتراض فکر کنند.
۳. کنترل شبکههای اجتماعی و فعالان مدنی
بسیاری از بازداشتهای اخیر، مربوط به کسانی است که در فضای مجازی فعال هستند یا کوچکترین نقدی نسبت به وضعیت موجود مطرح میکنند. این نشان میدهد که حکومت علاوه بر خیابان، به شدت نگران تاثیر شبکههای اجتماعی در سازماندهی اعتراضات آینده است.
۴. فشار بر خانوادهها و جامعه
بازداشتها فقط فرد معترض را هدف قرار نمیدهد؛ بلکه خانواده، دوستان و جامعه اطراف او را نیز تحت فشار قرار میدهد. وقتی کسی زندانی میشود، خانوادهاش دچار مشکلات مالی، روحی و اجتماعی میشوند و این فشارها باعث میشود بخشی از جامعه دچار ناامیدی و سکوت اجباری شود.
۵. استفاده ابزاری در مناسبات سیاسی
گاهی بازداشت معترضان بهعنوان ابزار فشار در روابط خارجی هم عمل میکند. حکومت میداند که اعدام یا زندانیکردن فعالان مدنی و سیاسی واکنشهای بینالمللی ایجاد میکند و میتواند از آن بهعنوان اهرم در مذاکرات استفاده کند.
۶. عدم وجود نهادهای مستقل قضایی
یکی از ریشههای اصلی ادامه بازداشتها، نبود دستگاه قضایی مستقل است. وقتی قوه قضاییه تحت کنترل مستقیم نهادهای امنیتی و سیاسی قرار دارد، روند دادرسی عادلانه رعایت نمیشود و بازداشتها بیشتر جنبه امنیتی و سیاسی پیدا میکند تا حقوقی.
---
نتیجهگیری
ادامه بازداشتها و زندانیکردن معترضان نهتنها پاسخی به اعتراضات گذشته است، بلکه تلاشی برای کنترل آینده محسوب میشود. این روند نشان میدهد که حکومت به جای حل ریشهای مشکلات و پاسخ به مطالبات مردم، همچنان بر سرکوب و ایجاد فضای خوف تکیه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.