امروز یکشنبه ۱۲ مرداد ماه ۱۴۰۴، آرمان کتابچی، با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.
به گزارش حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۱ مرداد ماه ۱۴۰۴، آرمان کتابچی، ساکن استان تهران، متهم سیاسی و محبوس و بلاتکلیف در زندان مرکزی استان کرمان، با تودیع قرار وثیقه آزاد شد.
براساس این گزارش، آزادی آرمان کتابچی، با تودیع وثیقه ای به ارزش ۲ میلیارد تومان از زندان مرکزی استان کرمان، آزاد شده است.
همچنین، از جمله اتهامات منتسب شده به آرمان کتابچی «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «اجتماع و تبانی» عنوان شده است.
لازم به ذکر است، آرمان کتابچی، در تاریخ ۳ خرداد ماه ۱۴۰۴، پس از یورش نیروهای امنیتی ـ انتظامی به منزل وی و تفتیش و توقیف برخی لوازم شخصی اش، دستگیر و پس از طی مراحل تفهیم اتهام به زندان مرکزی استان کرمان، شده بود.
روند بازجویی، بازپرسی و دادرسی به پرونده متهمان سیاسی ـ امنیتی در ایران، همواره و برخلاف اصول دادرسی عادلانه مندرج در اسناد بین المللی حقوق بشر از قبیل مفاد ۹ و ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی ماده ۵ قانون آئین دادرسی کیفری، با نقض فاحش حقوق این متهمان همراه است.
۱. بازداشت اولیه و بازجویی
بدون حکم قضایی شفاف: در بسیاری از موارد، بازداشت متهمان سیاسی توسط نیروهای امنیتی مانند سپاه پاسداران، اطلاعات سپاه یا وزارت اطلاعات، بدون ارائه حکم قضایی انجام میشود.
بازداشت در مکانهای نامعلوم (خانههای امن): متهمان به مکانهایی منتقل میشوند که خارج از نظارت رسمی قوه قضائیه است.
عدم دسترسی به وکیل: در این مرحله، متهمان از حق داشتن وکیل محروماند، بهویژه وکیل انتخابی. در بسیاری از موارد فقط وکلای مورد تأیید قوه قضائیه مجاز به حضور در پرونده هستند.
شکنجه و اعترافگیری: گزارشهای متعدد حاکی از آن است که در جریان بازجویی، متهمان تحت فشار روانی، فیزیکی، تهدید به تجاوز یا آسیب به خانواده قرار میگیرند تا به اتهامات اعتراف کنند.
۲. بازپرسی و تشکیل پرونده قضایی
پروندهسازی بر مبنای اعتراف اجباری: بازپرس، اغلب صرفاً بر اساس اعترافات اخذ شده در بازداشت اولیه، کیفرخواست را تنظیم میکند.
عدم بیطرفی مقام قضایی: بازپرسان در بسیاری از موارد همسو با نهادهای امنیتی عمل میکنند و از استقلال قضایی برخوردار نیستند.
محرومیت از دفاع موثر: وکلا، اگر اجازه ورود به پرونده را بیابند، معمولاً به محتویات پرونده دسترسی کامل ندارند و نمیتوانند دفاع مناسبی ارائه دهند.
۳. دادگاه و صدور حکم
دادگاه انقلاب: اغلب پروندههای سیاسی در شعب دادگاه انقلاب بررسی میشود، که به نبود شفافیت و رعایت اصول دادرسی عادلانه مشهور است.
جلسات غیرعلنی و محدود: دادگاهها اغلب پشت درهای بسته، بدون حضور رسانهها و ناظران مستقل برگزار میشوند.
عدم امکان دفاع آزادانه: متهم و وکیلش، در فضای امنیتی دادگاه، از آزادی بیان کامل برای دفاع برخوردار نیستند.
صدور احکام سنگین: دادگاهها احکام سنگینی از جمله حبس طولانیمدت، تبعید، محرومیتهای اجتماعی یا حتی اعدام را صادر میکنند.
۴. تجدیدنظرخواهی و اجرای حکم
فرصت محدود برای تجدیدنظرخواهی به متهمان: رویه دادگاههای تجدیدنظر بهگونهای است که کمتر امکان نقض رأی توسط قضات شعبه دادگاه تجدیدنظر صادر می شود و در بیش از ۹۹ درصد مواقع حتی تائید احکام بدوی، بدون اخذ آخرین دفاعیات متهم و بصورا غیابی صادر می شود.
آرمان کتابچی، صرفاً یک «بازداشتشده دیگر» نیست؛ او پدریست، فرزندیست، دوستیست که اکنون در جایی نامعلوم، در انفرادی، شاید در تاریکی مطلق، با بیعدالتی روبهروست.
خانوادهاش هر شب با این سؤال به خواب میروند:
«آیا او زنده است؟ آیا شکنجه میشود؟ آیا دوباره صدایش را خواهیم شنید؟»
قانون مرده است، سکوت زنده
بازداشت آرمان کتابچی، از لحظه اول تا امروز، نقض صریح و همهجانبهی اصول قانونی و حقوق بشری بوده است.
در کشوری که نهادهای امنیتی خارج از پاسخگویی عمل میکنند، قوه قضاییه به ابزاری در دست سرکوب بدل شده و رسانهها سانسور میشوند، نمیتوان از عدالت سخن گفت.
تا زمانی که قوانین فقط در کتابها باشند و نه در رفتار حاکمان، هر روز دهها آرمان دیگر میتوانند ناپدید شوند در خانههایشان، در خیابان، در تاریکی بازداشتگاههایی که کسی از آنها بازنمیگردد.
اینجاست که باید پرسید؛
آیا هنوز میتوان نام این ساختار را نظام قضایی گذاشت؟ یا تنها، دستگاهیست برای حذف، در لباس قانون؟

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.