۱۴۰۴ شهریور ۷, جمعه

ایران؛ سرزمین اعدام – حاکمیت مرگ بر زندگی




مقدمه


امروز ایران در حالی نام خود را در صدر اخبار جهانی ثبت کرده که نه به خاطر پیشرفت علمی یا دستاورد انسانی، بلکه به دلیل موج بی‌سابقه اعدام‌ها است. جمهوری اسلامی، برخلاف جریان جهانی که در مسیر لغو مجازات مرگ حرکت می‌کند، هر روز بیشتر بر طناب‌های دار تکیه می‌زند. در این سرزمین، صبح‌ها با صدای بسته شدن درهای زندان و صدور حکم مرگ آغاز می‌شود. این دیگر عدالت نیست؛ این ماشین کشتار حکومتی است که برای بقا از خون مردم تغذیه می‌کند.


اعدام؛ ابزار قدرت، نه عدالت


اعدام در ایران به‌وضوح کارکردی سیاسی و امنیتی دارد. محکومان در دادگاه‌هایی محاکمه می‌شوند که کوچک‌ترین شباهتی به دادرسی عادلانه ندارند. وکلا از دسترسی آزاد به پرونده‌ها محرومند، متهمان تحت شکنجه و فشار روانی به «اعتراف» مجبور می‌شوند و احکام در سکوت و سرعتی سرسام‌آور صادر می‌گردند.

در چنین روندی، اعدام نه پایان یک پرونده جنایی، بلکه نمایش قدرت حکومت است. طناب دار، نماد اقتداری است که از خون مردم نیرو می‌گیرد.


چرخه مرگ برای پوشاندن بحران


هر زمان که بحران‌های سیاسی، اعتراضات خیابانی یا فروپاشی اقتصادی شدت می‌گیرد، حکومت به سراغ اجرای اعدام‌ها می‌رود. آمار بالای اعدام در چنین مقاطعی تصادفی نیست؛ بلکه یک استراتژی برای ایجاد رعب عمومی است. وقتی مردم با گرانی و سرکوب در خیابان‌ها فریاد می‌زنند، زندان‌ها پر می‌شوند از اعدام‌شدگانی که قرار است توجه جامعه را از اعتراض به سمت هراس سوق دهند.


ایران، پایتخت جهانی اعدام


طبق آمار نهادهای حقوق بشری، ایران پس از چین بیشترین شمار اعدام‌ها را دارد. اما اگر جمعیت را در نظر بگیریم، ایران در صدر قرار می‌گیرد: بیشترین اعدام نسبت به جمعیت در جهان. این یعنی جمهوری اسلامی، حکومتی است که مرگ را بر زندگی ترجیح داده و طناب دار را بر هر راه‌حل انسانی و اصلاحی مقدم می‌داند.


هزینه انسانی


هر اعدام یک زندگی را خاموش می‌کند، اما فاجعه به همین‌جا ختم نمی‌شود. خانواده‌ها در هم می‌شکنند؛ مادران و پدران فرزند از دست می‌دهند، کودکان بی‌پدر و همسران بی‌همدم می‌شوند. جامعه زخمی می‌شود و خشونت در فرهنگ عمومی رسوب می‌کند.

در واقع، حکومت نه‌تنها یک فرد، بلکه نسلی کامل را قربانی سیاست مرگ‌اندیش خود می‌کند. با عادی‌سازی اعدام، امید به بخشش، بازپروری و همزیستی جای خود را به ترس، انتقام و نفرت می‌دهد.


صدای اعتراض


سازمان‌های حقوق بشری بارها اجرای اعدام در ایران را جنایت علیه بشریت توصیف کرده‌اند. کمپین‌های داخلی و بین‌المللی، فعالان مدنی و حتی بسیاری از خانواده‌های قربانیان قتل، با بخشش و گذشت تلاش کرده‌اند چرخه مرگ را متوقف کنند. اما حکومت همچنان بر سیاست خونین خود اصرار دارد؛ گویی بقای خود را نه در اصلاح، بلکه در تداوم خشونت یافته است.


نتیجه‌گیری


افزایش بی‌وقفه اعدام‌ها در ایران یک پیام روشن دارد: جمهوری اسلامی برای ماندن، به مرگ مردم نیاز دارد. در چنین سیستمی، طناب دار نه ابزار عدالت، که ابزار سرکوب و بقاست.

تا زمانی که این ماشین کشتار فعال است، سخن گفتن از اصلاحات، حقوق بشر یا عدالت در ایران فریبی بیش نیست.


امروز باید حقیقت را بی‌پرده گفت:


ایران به پایتخت جهانی اعدام بدل شده است.

اعدام یعنی قتل حکومتی.

نه به اعدام، نه به حکومت مرگ.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده»

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده» ایران‌وایر به‌طور اختصاصی به متن یک نا منبع: ایران‌وایر

پست های جالب