ای مردم سرافراز ایران،
سالهاست که ما زیر سایهی سیاه جمهوری اسلامی، طعم تلخ رنج، خفقان و بیعدالتی را میچشیم. حکومتی که خود را "نمایندهی خدا" مینامد، اما از انسانیت بویی نبرده؛ حکومتی که به جای لبخند، بر لبهای این ملت بغض کاشته و به جای امید، در دلهایمان ترس نشانده است.
آنان که بر مسند قدرت نشستهاند، ایران را ملک شخصی خویش پنداشتهاند؛ ثروت این خاک را تاراج کردهاند و بر خون جوانان ما کاخ ساختهاند. دانشگاهها را به زندان، خیابانها را به میدان جنگ و وطن را به قفس بدل کردهاند.
اما تاریخ، همواره گواه یک حقیقت بوده است: هیچ حکومتی با سرکوب و دروغ پایدار نمانده. صدای آزادی، حتی اگر سالها در گلوی ملتی خفه شود، روزی چون آتشفشان سر بر میآورد. جمهوری اسلامی خیال میکند با گلوله و زندان میتواند این ملت را خاموش کند؛ غافل از اینکه هر قطره خون بر زمین ریختهشده، بذر فردایی آزاد را در دلها میکارد.
ای مردم ایران،
ما حق داریم در سرزمینی زندگی کنیم که در آن زن آزاد باشد، جوان به امید آینده لبخند بزند و کودک با ترس از جنگ و فقر بزرگ نشود. ما سزاوار حکومتی هستیم که از دل ما برخاسته باشد، نه غاصبانی که با نام دین، جان و ایمانمان را به گروگان گرفتهاند.
جمهوری اسلامی شاید دیوارهای بلند ساخته باشد، اما هیچ دیواری توان ایستادن در برابر سیل خشم و خواست یک ملت را ندارد. آن روز که مردم یکصدا فریاد بزنند "دیگر بس است"، هیچ قدرتی توان ایستادن در برابرشان را ندارد.
باشد که روزی نه چندان دور، ایران ما از چنگال این نظام آزاد شود و دوباره شکوه و سربلندیاش را بازیابد. آن روز، نام ایران نه با اندوه، که با افتخار در جهان طنین خواهد انداخت.
ایران متعلق به مردم است، نه جمهوری اسلامی.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.