۱۴۰۴ مرداد ۹, پنجشنبه

چرا واقعاً نمی‌توان رهبری قابل اعتماد برای جایگزینی با جمهوری اسلامی یافت؟

  تجربه تاریخی مردم با رهبری‌های شکست‌خورده


مردم ایران بارها در طول تاریخ معاصر از رهبران سیاسی ضربه خوردن — چه در انقلاب ۵۷، چه در جنبش‌های بعدی مثل اصلاحات، چه حتی از برخی افراد اپوزیسیون در خارج. این باعث شده مردم به‌سختی به کسی اعتماد کنن و خیلی سریع دچار تردید یا ناامیدی بشن.




---


ساختار پراکنده و بدون اجماع اپوزیسیون


در هر طیف سیاسی کسی هست که "فکر می‌کنه" باید رهبر باشه، اما هیچ‌کدام موفق نشده حمایت گسترده، ملی و چندنسلی به‌دست بیاره. به‌ویژه در فضای مجازی، رقابت و تخریب درون‌گروهی هم زیاد شده. هر کسی دیگری رو تخطئه می‌کنه به‌جای اینکه متحد بشن.



---


جمهوری اسلامی اجازه شکل‌گیری رهبری کاریزماتیک رو نمی‌ده


هر وقت شخصیتی در داخل ایران محبوب می‌شه و پتانسیل رهبری پیدا می‌کنه (مثلاً نوید افکاری، نسرین ستوده، یا حتی چهره‌هایی مثل علی کریمی یا بعضی فعالان زن در اعتراضات ۱۴۰۱)، بلافاصله سرکوب، تهدید، یا بی‌صدا می‌شن.




---


 رهبری مدرن نیازمند ابزار و ساختار جدیده


رهبر امروز باید نه فقط یک چهره کاریزماتیک باشه، بلکه باید تیم داشته باشه، برنامه عملیاتی ارائه بده، اهل دیالوگ باشه، مورد پذیرش اقوام و اقشار مختلف باشه، و با فضای جهانی هم آشنا. پیدا کردن چنین کسی سخته، مخصوصاً در فضای سرکوب‌شده و پراکنده‌ی امروز.



---


 جامعه هنوز به یک "خواست جمعی واحد" نرسیده


تا وقتی مردم دقیقاً ندونن چه چیزی رو می‌خوان (نه فقط چه چیزی رو نمی‌خوان)، رهبر هم شکل نمی‌گیره. رهبری همیشه از دل خواست جمعی شکل می‌گیره، نه فقط از کارزارهای رسانه‌ای.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده»

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده» ایران‌وایر به‌طور اختصاصی به متن یک نا منبع: ایران‌وایر

پست های جالب