۱۴۰۴ مهر ۲۲, سه‌شنبه

بازداشت به خاطر عروسک؛ کنترل فرهنگی و ترس از نمادها در ایران

دادستانی تهران دستور بازداشت تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان عروسک‌هایی را صادر کرده که به گفته‌ی مقامات «موهن» هستند. این تصمیم تازه‌ترین نمونه از سیاست‌های سرکوب فرهنگی در جمهوری اسلامی است که حتی به اشیای بی‌جان هم رحم نمی‌کند.

در روزهای اخیر، دادستانی تهران با صدور دستوری، خواستار تعقیب و بازداشت عوامل تولید، توزیع و تبلیغ عروسک‌هایی با شکل خوک و گوریل شده است. این عروسک‌ها با نام‌های «مرتضی» و «مرضیه» در فروشگاه‌ها و پلتفرم‌های اینترنتی عرضه می‌شدند. رسانه‌های نزدیک به قوه قضاییه، بدون اشاره مستقیم به نام این عروسک‌ها، اعلام کرده‌اند که این محصولات دارای «مضامین موهن و ضد مقدسات» بوده‌اند.

در ظاهر، مسئله تنها چند عروسک ساده است؛ اما در عمق ماجرا، نشانه‌ای از بحران عمیق‌تری در سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی نهفته است — نظامی که به جای تمرکز بر مشکلات واقعی جامعه، انرژی خود را صرف کنترل ظاهر، نماد و حتی اسباب‌بازی‌ها می‌کند. نهادهای حاکمیتی در ایران سال‌هاست که تلاش دارند جامعه را در چارچوب ایدئولوژی خاصی شکل دهند و هر پدیده‌ای را که خارج از این قالب باشد، تهدیدی برای «نظم اسلامی» تلقی می‌کنند.

ترس از تصویر، ترس از اندیشه

در طول دهه‌های گذشته، حکومت ایران بارها با «جنگ فرهنگی» علیه نمادها و پدیده‌های عادی برخورد کرده است؛ از فیلتر کردن فیلم‌ها و موسیقی‌ها تا توقیف کتاب‌ها و سانسور نقاشی‌ها. حالا نوبت به عروسک‌ها رسیده است. این رویکرد، بیش از آنکه از ایمان یا باور دینی ریشه بگیرد، بازتابی از ترس از آزادی فرهنگی و نمادین است؛ ترسی از هر چیزی که نشان دهد جامعه می‌تواند خود را بدون نظارت حکومت تعریف کند.

واکنش تند دستگاه قضایی به یک عروسک، در حالی رخ می‌دهد که کشور با بحران‌های اقتصادی، فقر، بیکاری، و فروپاشی اجتماعی روبه‌رو است. اما به نظر می‌رسد که برای مقامات، مهم‌تر از حل این بحران‌ها، کنترل ذهن و تخیل شهروندان است — حتی اگر آن ذهن، ذهن کودکی باشد که با عروسک بازی می‌کند.

سیاست حذف در پوشش «دفاع از مقدسات»

عبارت «موهن به مقدسات» در جمهوری اسلامی، سال‌هاست به ابزاری برای سرکوب آزادی‌های فرهنگی و هنری تبدیل شده است. هر اثر یا محصولی که از دید حاکمیت با تفسیر رسمی دین یا ایدئولوژی سیاسی هماهنگ نباشد، به سادگی برچسب «توهین‌آمیز» می‌خورد. نتیجه آن است که هنرمندان، نویسندگان و حتی تولیدکنندگان اسباب‌بازی، در سایه‌ی ترس از تعقیب و مجازات زندگی می‌کنند.

در این پرونده نیز، هیچ توضیح شفافی درباره‌ی این‌که چرا عروسک‌هایی با شکل حیوانات «ضد مقدسات» محسوب شده‌اند، ارائه نشده است. اما تجربه‌ی مشابه نشان داده است که هدف اصلی، کنترل فرهنگی جامعه و حفظ تصویری یکدست از «فرهنگ رسمی» است — فرهنگی که با واقعیت زندگی روزمره‌ی مردم فاصله‌ای عمیق دارد.

انحطاط فرهنگی در سایه‌ی سانسور

وقتی دولت‌ها از آزادی اندیشه و بیان هراس دارند، نخستین قربانیان آن هنر، فرهنگ و تخیل هستند. سانسور در ایران تنها به حذف محتوا محدود نمی‌شود؛ بلکه به شکل عمیق‌تری در جامعه نفوذ کرده است و خلاقیت را از ریشه خشک می‌کند. نسل جوانی که در فضای بسته رشد می‌کند، نه تنها از حق انتخاب محروم است، بلکه از حق رؤیا دیدن نیز بازمی‌ماند.

بازداشت تولیدکنندگان عروسک‌های بی‌ضرر، نمادی است از نظامی که به جای اعتماد به آگاهی مردم، با زور و تهدید سعی دارد جامعه را در مرزهای تنگی نگه دارد. اما تاریخ نشان داده است که هیچ حکومتی نتوانسته با ممنوعیت، اندیشه را متوقف کند. هرچه فشار بیشتر شود، مقاومت فرهنگی نیز گسترده‌تر خواهد شد.

نتیجه‌گیری

پرونده‌ی «عروسک‌های مرتضی و مرضیه» در ظاهر یک اقدام کوچک قضایی است، اما در واقع بازتاب چهره‌ی واقعی حکومتی است که از تصویر، رنگ و نماد می‌ترسد. حکومتی که با زندان و تهدید، می‌کوشد فرهنگ را مهار کند، اما در عمل تنها بی‌اعتمادی و خشم اجتماعی را عمیق‌تر می‌کند. جامعه‌ای که به‌جای خلاقیت، سانسور به آن تزریق شود، دیر یا زود به مرز فروپاشی فرهنگی خواهد رسید.

عروسک‌ها، شاید در نگاه حکومت ابزار خطرناک باشند؛ اما در نگاه مردم، یادآور دنیایی ساده و آزاد هستند — دنیایی که هنوز می‌توان در آن خندید، خیال‌پردازی کرد و زندگی را بی‌واسطه تجربه کرد. و همین شاید بزرگ‌ترین تهدید برای نظامی باشد که از شادی می‌ترسد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده»

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده» ایران‌وایر به‌طور اختصاصی به متن یک نا منبع: ایران‌وایر

پست های جالب