۱۴۰۴ شهریور ۷, جمعه

وطن‌پرستی؛ آخرین پناهگاهِ جمهوری اسلامی



ساموئل جانسون، ادیب و اندیشمند انگلیسی در قرن هجدهم، جمله‌ای ماندگار گفت:

«وطن‌پرستی، آخرین پناهِ جنایتکاران است.»


این جمله نه نفی وطن و عشق به سرزمین، بلکه نقد سوءاستفاده‌ی سیاستمداران و حکومت‌هایی است که وقتی همه مشروعیت و پایگاه اجتماعی خود را از دست داده‌اند، به ناچار پشت مفهومی مقدس چون «وطن» سنگر می‌گیرند تا جنایات و ناکارآمدی‌هایشان را پنهان کنند.


جمهوری اسلامی و مصادره‌ی مفاهیم ملی


در طول چهار دهه، جمهوری اسلامی همواره کوشیده میان خود و ایران یکسان‌سازی کند: پرچم، خاک، تاریخ و حتی قهرمانان ملی را مصادره کرده و هر صدای مخالفی را «ضد وطن» نامیده است. اما حقیقت این است که این حکومت نه حافظ منافع ملی، بلکه ویرانگر سرزمین، سرمایه‌های انسانی و اعتبار بین‌المللی ایران بوده است.


اکنون که بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به اوج رسیده و شکاف میان مردم و حاکمیت بی‌سابقه شده، حکومت بیش از هر زمان دیگری از «وطن‌پرستی» دم می‌زند؛ گویی می‌خواهد شکست‌های خود را در پوششی ملی‌گرایانه پنهان کند. در حالی که مردم می‌بینند:


ثروت ایران در جیب شبکه‌های فساد و جنگ‌های نیابتی خرج می‌شود.


جوانان وطن یا مهاجرند، یا در زندان و گور.


فرهنگ و آزادی‌های ایرانی یکی پس از دیگری سرکوب شده‌اند.



وطن‌پرستی واقعی در برابر وطن‌فروشی واقعی


در گفتمان رسمی، هر مخالفی «وطن‌فروش» است؛ اما واقعیت وارونه است:


وطن‌فروش واقعی آن کسی است که منابع کشور را به چین و روسیه وام می‌دهد تا چند صباحی بیشتر بر قدرت بماند.


وطن‌فروش واقعی آن کسی است که با سرکوب و اعدام فرزندان همین خاک، امنیت ملی را متلاشی می‌کند.


وطن‌فروش واقعی آن کسی است که ایران را از جایگاه تمدنی و فرهنگی‌اش به کشوری منزوی و منفور در جهان بدل می‌کند.



پایان مشروعیت، آغاز فریادهای وطن‌پرستانه


هر بار که حکومت از درون متزلزل شده، شعار «حفظ وطن» و «دفاع از ایران» را پررنگ‌تر کرده است. امروز نیز در آستانه‌ی فروپاشی، بیش از همیشه به این نقاب چنگ می‌زند. این همان چیزی است که جانسون گفته بود: آخرین پناه جنایتکاران، ادعای وطن‌پرستی است.


نتیجه


وطن‌پرستی راستین در دل مردم است، نه در زبان حاکمان. عشق به ایران در خیابان‌هایی موج می‌زند که مردم برای آزادی فریاد می‌زنند، نه در اتاق‌های قدرتی که با شعار «ایران، ایران» تنها عمر خود را می‌خرند. جمهوری اسلامی، حالا که پایه‌هایش لرزیده، به این نقاب بیشتر از همیشه نیاز دارد؛ اما مردم ایران خوب می‌دانند که ایران بدون جمهوری اسلامی می‌ماند، اما جمهوری اسلامی بدون ایران نابود است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده»

مرگ مشکوک خسرو علیکردی؛ «دوربین‌ها را بردند و گفتند بگویید سکته کرده» ایران‌وایر به‌طور اختصاصی به متن یک نا منبع: ایران‌وایر

پست های جالب